وقتی همه نمی فهمند!!!!!!
یکی بود، یکی نبود. بچه شتر یککوهانهی کوچولویی بود که همیشه از همه چیز ناراضی بود. یک شب به دوستانش گفت: «فردا من و پدر و مادرم باید به یک سخنرانی برویم. خُب، این جوریه دیگه!» و دوستانش گفتند: «عجب، میخواهد به یک سخنرانی برود! چه عالی، خوش به حالش!» شتر کچولوی ما آنقدر هیجانزده بود که تمام شب خوابش نبرده بود. اما این بار هم راضی و خوشحال نشد، چون سخنرانی اصلاً آن چیزی نبود که انتظارش را داشت.
از ساز و آواز هیچ خبری نبود. به همین خاطر حسابی توی ذوق بچه شتر ما خورد. حوصلهاش هم آنقدر سر رفته بود که دلش میخواست گریه کند. یک ساعت و چهل و پنج دقیقه بود که یک مرد خپله مدام وراجی میکرد. یک پارچ آب و یک لیوان برای شستن دندان مقابلش قرار داشت. اما از مسواک خبری نبود. همینطور که سخنرانی میکرد، گاهی هم آب را در لیوان میریخت. اما هیچوقت دندانش را با آن نمیشست. خیلی عصبانی به نظر میرسید. موضوع سخنرانیاش فرق بین شتر یککوهانه و شتر دوکوهانه بود. بچه شتر یککوهانهی داستان ما از گرما کلافه شده بود. تازه، کوهانش خیلی اذیتش میکرد. صندلیاش هم راحت نبود، کوهانش به پشت صندلی میمالید و هی جابجا میشد. مادرش به او گفت: «آرام بنشین بچه، مگر نمیبینی سخنران دارد صحبت میکند؟» و بعد کوهانش را نیشگون میگرفت. شتر کوچولوی بیچاره حالا بیشتر از قبل دلش میخواست گریه کند و از آنجا برود.
هر پنج دقیقه سخنران چاق و چله این جملات را تکرار میکرد: «تأکید میکنم، مبادا شترهای یککوهانه را با شترهای دوکوهانه اشتباه بگیرید. خانمها، آقایان و شترهای عزیز، یادآوری میکنم که شترهای دوکوهانه دو کوهان دارند، اما شترهای یککوهانه یک کوهان!» و همه آدمهای داخل سالن گفتند: «اوه، چه جالب!»
همهی شترهای یککوهانه، دوکوهانه، مردان، زنان و بچههای توی سالن تند تند این حرفها را در دفترچه یاداشت خود مینوشتند و مرد چاق باز حرفش را از سر میگرفت: «فرق میان آنها در این است که شتر یککوهانه تنها یک کوهان دارد و جالب است که بدانیم شتر دوکوهانه دو کوهان دارد...»
سرانجام، شتر کوچولوی یککوهانهی داستان که صبرش تمام شده بود و حسابی از تکرار این موضوع دلخور بود، به سوی سکوی سخنران هجوم برد و مرد سخنران را گاز گرفت. سخنران با عصبانیت فریاد زد: «ای شتر دوکوهانهی بیادب!» و همهی آدمهای داخل سالن با هم فریاد زدند: «ای شتر دوکوهانهی کثیف بیادب!»
در حالی که شتر کوچولوی داستان ما، یک شتر یککوهانه بود، تازه خیلی هم تمیز بود!